اساس همه ادیان تحید و یگانگی بود که بواسطه این دو هدف،شخص در طول عمر خود به منافعی چون آزادی و احترام می رسید.این امر ادامه داشت تا اینکه در سال 1792 میلادی انقلاب فرانسه به وقوع پیوست و قانون اساسی که متضمن حقوق مردم و آزادی احزاب،افکار و عقاید ملت بود تدوین گردید.
اما باید پرسید که آیا این قانون اساسی با قانون خداوند قرابت دارد یا خیر!؟
توضیح_ ادیان آسمانی بر مبنای حکمت و مصالح و مفاسد اجتماعی تشریع گردیده است،بنابراین اگر یک جامعه مدنی بخواهد به سمت پیشرفت حرکت کند باید همسو با دین باشد.
اما جای تاسف است که در غرب ، گروهی از روشنفکران دستورات و قیودات دینی را مانع از تحقق جامعه مدنی می پندارند.به همین جهت در مسائل سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی آیین و مذهب هیچ نقشی نداشته و افراد بر اساس امیال و منافع شخصی عمل می کنند.صراط های غیر مستقیم و آزادی حیوانی در جامعه رواج پیدا کرد و اصول زیر پا گذاشته شد.استعداد انسانی تنها در چارچوب این دنیا بکار گرفته شد و به کلی از دو بحث توحید ومعاد فاصله گرفته شد.در این میان برای عده ای شهوت/عده ای قدرت/عده ای اقتصاد و عده ای خشونت به عنوان خدا در نظر گرفته شد.
هرچه بشر از یک سو به کشف علوم پرداخت از سوی دیگر خدای حقیقی را فراموش کرد و به بت پرستی مدرن روی آورد(دلیل افراد برای جدایی از دین تحقق آزادی بود و این در حالی است که دین دین برای آزادی گسترش پیدا کرده بود).تنها به بعد مادی توجه گردید و صفات برتر الهی نادیده گرفته شد.البته بشر تاوان این خودپسندی و کفر را پرداخت :جنگ/مرگ توسط اعتیاد و ایدز/شکست اقتصادی و ...
اما چه باید کرد؟؟؟
تنها راه نجات توبه از این شرک نوین و رجوع به خداوند یگانه و بهره گیری از دستورات الهی در قوانین مدنی و آزادی و احترام متقابل به یکدیگر است. ان شاءالله
عمار،افسر جنگ نرم ...برچسب : نویسنده : مجتبی اسمعیل زاده ساروکلایی mes72 بازدید : 294