هنگام جنگ دادیم صدها هزار دارا شد کوچه های ایران مشکین ز اشک سارا سارا لباس پوشید ، با جبهه ها عجین شد در فکه و شلمچه ، دارا به روی مین شد چندین هزار دارا ، بسته به سر ، سربند یا تکه تکه گشتند یا که اسیر و در بند دوخته هزار سارا چشمی به حلقه ی در از یک طرف و دیگر چشمی به خون دل ، تر سارا سؤال می کرد ، دارا کجاست اکنون ؟ دیدند شعله ها را در سنگرش به مجنون در آن زمانه رفتند ، صدها هزار دارا در این زمانه گشتند ده ها هزار « دارا » دارای آن زمانه بی سر درون کرخه سارای این زمانه در کوچه با دوچرخه در آن زمانه سارا با جبهه ها عجین شد در این زمانه ناگه ، چادر « لباس جین » شد با خون و چنگ و دندان ، دشمن ز خانه راندیم اما به ماهواره تا خانه اش کشاندیم جای شهید اسم خواننده روی دیوار آن ها به جبهه رفتند ، اینها شدند طلبکار!!! ,دارا و سارا,جنگ تحمیلی,جنگ نرم,عمار،افسر جنگ نرم ...ادامه مطلب