مقایسهی اجمالی وضعیت حقوق بشر در ایران و کشورهای دنبالهرو غرب
اگر موضوع احترام به حقوق بشر و حقوق بشردوستانه، دستاورد جهان غرب در قرن بیستم است،[1] باید گفت در اسلام از 1400 سال قبل و در جایجای آیات قرآن و خصوصاً در روایات رسیده از جانب معصومین (ع)، یکی از عمدهترین موضوعات، موضوع احترام به حقوق انسانهاست؛ چه در زمان جنگ (حقوق بشردوستانه) و چه در زمان صلح (حقوق بشر). همچنین در روایات متعددی از جانب پیامبر ملاحظه میگردد که ایشان به اصحاب سفارش میفرمودند که در زمان جنگ، حتی حقوق گیاهان را هم محترم بشمارند.
هم از این رو، کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل متحد، در سخنرانی در دانشگاه تهران، در تاریخ 19 آذرماه 1376، بیان داشت که اگر بنا باشد سندی جامع در زمینهی حقوق بشر به جهانیان معرفی شود، آن سند چیزی نیست جز نامهی امام علی (ع) به مالک اشتر.
جمهوری اسلامی ایران نیز پیرو دینی است که دین رحمت و پیامبرش پیامآور رحمت نامیده میشود؛ دینی که نه تنها حقوق و کرامت انسانها را محترم شمرده، بلکه برای حیوانات و گیاهان نیز حقوق و ارزش قائل است.
البته پُرواضح است ایران به مراتب بیش از بسیاری از کشورهای غربی نشان داده که «در عمل» به مقولهی حقوق بشر و ارزشهای حقوق بشری پایند بوده و تبلور این موضوع در قوانین مختلف (از جمله اصول متعدد قانون اساسی) و نیز عملکرد نهادهای مختلف، گواه روشنی بر این مدعاست.
برای مثال، از جمله زیرشاخههای موضوع حقوق بشر، «حقوق اقلیتها» است که اتفاقاً از جمله اتهامات غرب به ایران نقض همین حقوق است. ورود به این بحث، خود مجال مفصلی میطلبد؛ اما در اثبات رعایت حقوق اقلیتها در ایران همین بس که با وجود جمعیت اندک اقلیتهای دینی در ایران، بر اساس قانون اساسی، شاهد حضور پنج نمایندهی اقلیت در مجلس شورای اسلامی هستیم؛ در حالی که در برخی کشورهای غربی که شاهد جمعیت چندمیلیونی مسلمانان هستیم، حضور حتی یک نمایندهی مسلمان در پارلمان نیز به چشم نمیخورد!
این موضوع با نگاهی به شیوهی حکومتداری همپیمانان غرب در منطقهی خاورمیانه و برخورد ایشان با مقولهی حقوق بشر و نیز حقوق شهروندی، ابعاد قابلتأملتری پیدا میکند؛ چراکه علیرغم نقض اولیهترین حقوق بشری و شهروندی (حق برگزاری اجتماعات، حق آزادی بیان، حق رأی و مشارکت در سرنوشت، حق رانندگی زنان و...) در این کشورها هیچگاه در این زمینه شاهد واکنش کشورهای غربی به این مهم در غالب صدور قطعنامهی الزامآور و... نبودهایم.
شناخت غرب از ایران در خصوص حقوق بشر، محدود به گزارشهای گزارشگرانی است که اصلاً ایران را ندیدهاند و دادهها و اطلاعاتشان اغلب از فضای مجازی و تا حدودی نیز از کسانی که به اصطلاح فعالان حقوق بشر ایران میخوانند تهیه شده است.
دلایل وارد کردن اتهام نقض حقوق بشر به ایران
الف) دلایل حقوقی
1. معیار سنجش؛ موازین غربی حقوق بشر
اگر از فضای سیاسی وارد کردن اتهامات علیه ایران خارج شویم و به سراغ دلایل حقوقی وارد کردن اتهامات برویم، مشاهده میکنیم که بسیاری از اتهامات ریشه در تفاوت موازین حقوق بشر غربی با فرهنگ اسلامی و قواعد موجود در قوانین مدنی و کیفری ایران دارد. برای مثال، در ایران قوانین مربوط به شهادت زنان، ارث، طلاق، حمایت از بخش خصوصی، بخش عمومی و... با موازین غربی متفاوت است. به همین خاطر، ارزیابی با معیار حقوقی غرب، طبیعی است که نتیجهای متفاوت از واقعیتها و رعایت حقوق بشر به دست میدهد.
تکلیف بسیاری از مسائل بنیادی در فرهنگ اسلامی و اعلامیهی جهانی حقوق بشر هنوز مشخص نشده است. سوای از اینکه این اعلامیه توسط ایران پذیرفته شده باشد (و این ایراد وارد باشد که چون ایران آن را امضا کرده، پس باید به آن متعهد باشد یا خیر)، آنچه از اهمیتی اساسی برخوردار است اینکه بسیاری از موازین حقوق بشری در غرب با ایران منافات و بلکه تناقض دارد.
2. عدم شناخت درست از وضعیت حقوق بشر در ایران
شناخت غرب از ایران در خصوص حقوق بشر، محدود به گزارشهای گزارشگرانی است که اصلاً به این کشور سفر نکردهاند و دادهها و اطلاعاتشان اغلب از فضای مجازی و تا حدودی نیز از کسانی که به اصطلاح فعالان حقوق بشر ایران میخوانند است. طبیعی است بیشتر مطالب و اطلاعاتی که در فضای مجازی در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران، آمار اعدامها، طلاقها، همجنسگرایان و... وجود دارد، بیشتر ساختگی و متناسب با خواستههای گردانندگان سایتهای مختلف است.
برای یک نمونه، نگاهی به سایتهای کانون مدافعان حقوق بشر، مجموعهی فعالان حقوق بشر، کمیتهی گزارشگران حقوق بشر و دیگر به اصطلاح سایتهای فعال در زمینهی حقوق بشر، نشاندهنده عدم درک درست و ارائهی بسیاری اطلاعات نادرست از جامعهی ایران است.
3. اپوزیسیون، منبع جمعآوری اطلاعات
همانطور که اشاره شد، برخی از اطلاعاتی که در خصوص ایران (به خصوص توسط گزارشگر ویژهی سازمان ملل در مسئلهی حقوق بشر) آورده میشود، توسط به اصطلاح فعالان حقوق بشر تهیه میشود. سوای از اینکه ایشان به لحاظ سیاسی و فرهنگی چه تناسبی با مردم ایران و قوانین این کشور دارند (که خود موضوعی قابل بررسی است)، آنچه شایان توجه است اینکه بسیاری از آنها برای مدت فراوانی در ایران نبودهاند و اطلاعات دقیقی در خصوص وضعیت حقوقی ایران ندارند.
برای مثال، بسیاری از مسائل در مورد حقوق زنان، از برندهی جایزهی صلح نوبل، شیرین عبادی، گرفته میشود. این در حالی است که وی (سوای از ویژگیهای شخصیتی که دارد و او را از شاهد بودن ساقط میکند)، چندین سال است که در ایران سکونت ندارد. بنابراین اطلاعاتی نیز که در خصوص وضعیت ایران میدهد، اطلاعات صحیحی نیست.
بسیاری از اتهامات ریشه در تفاوت موازین حقوق بشر غربی با فرهنگ اسلامی و قواعد موجود در قوانین مدنی و کیفری ایران دارد. برای مثال، در ایران قوانین مربوط به شهادت زنان، ارث، طلاق، حمایت از بخش خصوصی، بخش عمومی و... با موازین غربی متفاوت است.
ب) دلایل سیاسی
1. مشکل اصلی کجاست؟
برچسب : نویسنده : مجتبی اسمعیل زاده ساروکلایی mes72 بازدید : 259